- چهارشنبه, ۳ بهمن ۱۴۰۳، ۱۲:۱۲ ب.ظ
ای به دردم چشم بیمارت طبیب |
مانده ام مضطر بخوان امن یجیب |
میخواستم بنویسم بدون شرح اما گفتم شاید کس دیگری این متن را چسبانده باشد!!!
بهر حال جا دارد بنویسم: بدون شرح
ای تربت گم گشته ات |
دارالسلام انبیاء |
شیشه بودی و ز هر ضربه ترک دار شدی
السلام علی ربیع الأنام و نضرة الأیام
سلام بر بهار و شکوفایی مردمان و شادابی و نشاط روزگاران
چگونه سر بلند کنیم و بخواهیم، که هیچ چیز را باقى نگذاشتهایم، حتّى از دل خود که باید قلمرو حکومت حق و عرش خدا باشد بتخانه درست کردهایم
عصر یک روز تابستان بود، در کنار میدان شهر یکى از آشنایان را دیدم که جلوترها دیده بودمش و تقریباً مىشناختمش و تمایل مارکسیستى او را حدس مىزدم.
از پشت سر با سلام غافلگیرش کردم؛
۱. بدانید کـه آنچه خـداونـد براى بنده مقدر کرده است، بى کم و کاست به او برسد
توبه، بازگشت از گناه است. اما «اوبه» بازگشت است. زنبور عسل را اوّاب میگویند چون زیاد میرود و باز میگردد و در هر بازگشت شهدی همراه میآورد و عسلی میسازد .
و اسئلک الامان یوم یعرف المجرمون بسیماهم فیؤخذ بالنواصی و الاقدام