- شنبه, ۱۳ بهمن ۱۴۰۳، ۱۱:۲۷ ب.ظ
دوستی می گفت: ما بنده ایم.
گفتم: خب بله! ما بندمان به یکی بند است.
اما بعد گفت: بله! اما بنده ی کی بودن مهمه!
یکی بنده ی نفس خودشه
یکی بنده دنیاست
یکی بنده شیطانه
یکی هم بنده خداست...
الم یعلم بان الله یری
خدا کجای حساب و کتاب ماست؟
به روایت استاد صفایی
جوانی در محضر منبر رسول خدا چرت میزد...
نبی (صلاللهعلیهوآله): کیف اصبحت؟
زید بن حارث: اصبحت موقنا، یا رسول الله.
نامهی امام حسین(علیهالسلام) به برادرش محمد بن علی (حنفیه) :
مِنَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ مَنْ قِبَلَهُ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ
أَمَّا بَعْدُ
فَکَأَنَّ الدُّنْیَا لَمْ تَکُنْ وَ کَأنَّ الْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ
وَ السَّلَام
وقتی یک رودخانهای در هزار جدول افتاد، آخر سر یک مرداب میشود که یک برگ را هم نمیتواند تکان بدهد. «شرک» هم این چنین استعدادها را میبلعد و انسان را مصرف میکند.
دوست خوبی دارم به نام ابوحمزه
میگه:
ای آقای من
تمام اطمینان خاطر
و امید
و توکل من
به توست؛
و به رحمتـت
دل بستهام؛
مشتاقهایى هستند که مىسوزند و با صمیمیت و درد و رنج مىپرسند؛ چه کنیم که براى خدا باشیم؟
چگونه در خودمان عشق و ایمان بسازیم؟
از کجا و با چه وسیلهاى مىتوانیم حرکتها را و محرکها را کنترل کنیم؟
و از راه نزدیک به مقصد برسیم؟
عصر یک روز تابستان بود، در کنار میدان شهر یکى از آشنایان را دیدم که جلوترها دیده بودمش و تقریباً مىشناختمش و تمایل مارکسیستى او را حدس مىزدم.
از پشت سر با سلام غافلگیرش کردم؛