از خوشی های جهان هیات تو ما را بس

همچنان ای سرِ روی نی

روشن از روی ماهت، شب است

ما کجا و عزای حسین؟

روضه خوان شما زینب است

سر عشقت، گفتنی نیست

یادت از دل، رفتنی نیست

ماه در خون

 

 

ماه، در خونِ خویش گشته خضاب

یک برادر بگو دوباره بخواب

دیده با تیر بستی و رفتی

کمرم را شکستی و رفتی

چهره ها مثل ماهتاب شده

آب هم از خجالت آب شده

تو شهیدِ غریبِ علقمه ای

تو گُلِ پرپر دو فاطمه ای

به دوچشم ترم قسم عباس

به علی اکبرم قسم عباس

این همه یار داده ام از دست

کمرم با شهادت تو شکست

تن سردار و بی سری سخت است

غربت و بی برادری سخت است

آنکه دستِ تو را بُرید و شکست

به خدا دست خواهرت را بست

منم و تو در این دیار محن

تا نبیند غریبی ام دشمن

با وجودی که رفتی از دستم

دست و پایی بزن بگو هستم

این تو این علقمه خداحافظ

پسر فاطمه خداحافظ

-------------------------------------------

غلامرضا سازگار

دریافت

خاک بهشتی

 

 

مگر ای کربلا خاک بهشتی؟

که خاکی مشک بو عنبر سرشتی!

کاروان همیشه زنده‌ی تاریخ

 

کاروان همیشه زنده ی تاریخ ، راهی کرب و بلا ست

همه را ندا می دهند تا با خود به سوی الله ببرند

 

هرکه را هست به سر، یاد خدا بسم الله 

مرا برای محرم دوباره محرم کن

لباس مشکی

حسینی بمان حسینی بمیر

شعر پایانی محرم تا محرم هیأت انصار ولایت یزد

لعن

بعضی‌ها می‌گویند چرا لعن؟

بنده می‌گویم چرا که نه!

السلام علیک یا سید السجادین علیه السلام

بسته است همه‌ی پنجره‌ها رو به نگاهم

چندی است که گم گشته‌ی در نیمه‌ی راهم

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

شب وصل است و تب دلبری جانان است

ساغر وصل لبالب به لب مستان است

خورشید فلک مرتبه را روی زمین یافت

فاضل نظری

«خورشید فلک مرتبه را روی زمین یافت»

دامن کشان

داﻣﻦ ﮐﺸﺎن رﻓﺘﻲ دﻟﻢ زﻳﺮ و رو ﺷﺪ

شهر عطش

نم نمک تا بوسه‌های اشک پیدا می‌شوند

ابرها در آسمان مدیون گل‌ها می‌شوند

بغض آسمان

آسمان، تکیه به دستان تو دارد عباس

مرغ دل، خانه در ایوان تو دارد عباس

صوت دیسک ضمیمه نشریه‌ی سیمرغ

به یاد آن روزها که در دانشگاه‌مان فعالیت داشتیم.

دانلود صوت شهید آوینی در مورد محرم

لباس مشکی

 

هزار شکر که از خون دل وضوئی هست
لباس مشکی‌مان هست، آبروئی هست

 

مناجات با امام زمان(عجل الله تعالی فرجه شریف)