در هندسه کوتاه ترین فاصله بین دو نقطه، خط راست است و در دین اسلام کوتاه ترین و امن ترین راه برای برای رسیدن آدمی به الله ، صراط مستقیم. این صراط عبودیت است؛ برخلاف تصور عده ی کثیری که عبادت، ریاضت، خدمت به خلق و شهادت را هدف دین می دانند.گفتم مصداق این راه در گفتار رسول الله کسی نیست جز علی بن ابی طالب که «یا علی اَنتَ صراط المستقیم»؛ آدمی با پا گذاشتن در این مسیر انتظار دارد به اندازه ی خودش با ملاک ها و میزان های حیدر کرار حرکت کند و به رضوان الهی دست یابد.
در این مسیر سخت و طولانی همیشه باید هدف پیش چشمانمان باشد؛ یک کوهنورد قله ی کوه (هدف) را می بیند و برای صعود، کوتاه ترین راه را انتخاب می کند و با تجهیز خود به هر آنچه که لازم است به جنگ با مشکلات صعود می پردازد؛ حال برای این که ما هم تصور روشنی از عبودیت داشته باشیم بررسی نیت ها، سنت ها و اهمیت ها در تمامی حالات و احساسات و اعمال و رفتارمان کمک می کند تا هدف را گم نکنیم و ببینیم با این حالات و اعمال به الله نزدیک می شویم و یا از او فاصله می گیریم.
برای این بررسی ها نیاز به خلوت و توجهی هست؛ در هر لحظه، در هر شب و در هر دوره ی فراغتی، به نام «تَحَنُّث»؛ آدمی می تواند با به همراه داشتن یک برگه ی کاغذ و یک قلم در گذر لحظه ها حالت هایش را ثبت کند و نیز دفتری برگزیند برای ثبت این حالت ها و احساسات در انتهای شب، که به فرموده ی معصوم «از ما نیست کسی که شب ها محاسبه نکند.» یعنی آنالیز نکردن روزی که گذشت و طرح نریختن برای روزی که در پیش است آدمی را از زمره ی اهل بیت رسول الله خارج می کند و نیز آدمی باید ایامی از سال را به طریقت پیروان دین ابراهیم حنیف به تحنث بپردازد؛ برای مثال رسول الله ایامی از سال را به غار حراء می رفت و به بررسی و تفکر و... می پرداخت ؛لازم نیست که ما به دنبال غار باشیم و به گوشه عزلت کوچ کنیم؛ می توان ایام تعطیلات عید یا تابستان و یا هر فرصت فراغت دیگری را به تفکر و تعقل بیشتر پیرامون خودشناسی پرداخت.
و سؤالی که مطرح می شود این که اصلاً تفکر و تعقل چیست؟ تفکر، قدرت نتیجه گیری از داده های خام و تعقل، سنجیدن یا قیاس کردن بین گزینه های مختلف است؛ در واقع تفکر آدمی را به شناخت و احساس نسبت به یک موضوع می رساند و تعقل سبک، سنگین کردن برای انتخاب است. حال که فهمیدیم تفکر و تعقل چیست به چه بیاندیشیم؟ غذای ظهر یا شب اول عروسی!
واقعیت این است که برای فکر کردن هم نیاز به مربی هست تا به آدمی بیاموزد که به چه بیاندیشد و چگونه تفکر کند و نتیجه بگیرد؛ یادم هست اول بار معلم فیزیکم فکر کردن در فضای دین را به من آموخت؛ که ما انسانهای غیر معصوم از غیرالله به الله می رسیم، باید بتوانی غیرالله را ببینی و با دیدن الله و قیاس بین آنها یکی را انتخاب کنی.
به شهادت قرآن ما معبودهایی داریم که حرکت ها و حالت های ما را کم و زیاد می کنند و در ما اثر می گذارند؛ به ما امید می دهند و یا ما را می ترسانند، شاد می کنند و یا اندوهگین می سازند، خسته می کنند و یا به شور و شوق می کشانند. با تفکر باید این معبودها را شناخت؛ که چه در ما اثر می گذارد و ما به راه می اندازد پول، عنوان، زیبایی ها، قدرت ها ، تشویق ها و تهدید ها و یا هر چیز دیگری که نیت های ما را از غیرالله پر می کند.
در این نوشتار از عبودیت و راههای بررسی آن ،خلوت و توجه، نیت ها و معبودها سخن گفتیم به طرح ذهنی زیر نگاه کنید.