این پست ۸۸ام بنده است.
حماسهی نهم دی در تاریخ ماند.
در قضیهى 9 دى سال 88 یک نکته اساسى است و آن نکته برمیگردد به هویت انقلاب و ماهیت انقلاب. یعنى همان روحى که حاکم بود بر اصل انقلاب ما و آن حضور عظیمِ بىنظیرِ تاریخى در سال 57، همان روح در ماجراى 9 دى نشان داده شد؛ کمااینکه در قضایاى گوناگونِ دیگر هم نشان داده شده، لیکن در 9 دى به شکل بارزى نشان داده شد؛ به طورى که جاى انکار و تردید و تأمل براى هیچ کس از بدخواهان و دوستان و دشمنان و دیگران باقى نگذارد. آن روح چه بود؟ روح دیانتِ حاکم بر دلهاى مردم بود. پس اینجا ما دو تا عنصر در کنار هم داریم: یک عنصر، عنصر مردم است؛ که مردم در هر کشورى، در هر جامعهاى، اگر چنانچه همت کنند، بصیرت به خرج بدهند، عمل کنند و وارد میدان بشوند، میتوانند همهى مشکلات را حل کنند. یعنى بزرگترین کوهها در مقابل حضور مردم از بین میرود؛ میتوانند کوههاى بزرگ را جابهجا کنند. این یک حقیقت آشکارى است که بسیارى از تحلیلگران اجتماعى در کشورهاى اسلامى و دیگر کشورها آن را درست لمس نکردند، درک نکردند؛ ما این را لمس کردیم. هنر بزرگ امام بزرگوار ما هم همین بود.
مطمئن باشید که روز نهم دىِ امسال هم در تاریخ ماند؛ این هم یک روز متمایزى شد. شاید به یک معنا بشود گفت که در شرائط کنونى - که شرائط غبارآلودگىِ فضاست - این حرکت مردم اهمیت مضاعفى داشت؛ کار بزرگى بود. هرچه انسان در اطراف این قضایا فکر میکند، دست خداى متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن على (علیه السّلام) را مىبیند. این کارها کارهائى نیست که با ارادهى امثال ما انجام بگیرد؛ این کار خداست، این دست قدرت الهى است؛ همان طور که امام در یک موقعیت حساسى - که من بارها این را نقل کردهام - به بنده فرمودند: «من در تمام این مدت، دست قدرت الهى را در پشت این قضایا دیدم». درست دید آن مرد نافذِ بابصیرت، آن مرد خدا.
بعداً نوشت:
خطبهی حضرت امیر پس از جنگ نهروان «نهجالبلاغه، خطبه 92»
...
آری، آنگاه که فتنهها روی آورند، حقّ و باطل درهم آمیزند و شبهه و سردرگمی ایجاد کنند، و هنگامی که پشت کردند، شناخته شوند. فتنهها چون بادها در گردشند، گاهی به شهری رسند و آنجا را مورد تاخت و تاز قرار دهند و زمانی به شهر دیگر هجوم آورند.